مینو شاه محمودی

دفترچه داستان من

مینو شاه محمودی

دفترچه داستان من

  • ۰
  • ۰

پیر مرد و مار

پیر مردی که در جوانی با کندن بوته های خار در بیابان کسب درامد می کرد و حالا در پیری درختان جنگل را میبرید، شبی در خواب دید که جوان شده و دوباره در حال کندن بوته های خار است. که ناگهان ماری از زیر بوته ی خاری  بیرون جهید و زبانش را بیرون آورد تا او را نیش بزند، که از ترس مار، از خواب پرید و دید جرقه ی آتش در اجاق اتاقش به گوشه فرش سرایت کرده و در حال سوختن است.

خیلی زود از جا برخواست و با یک ظرف آب، آتش فرش را خاموش کرد و روبه آسمان دست بلند کرد و خدا را سپاس گفت.

روزی در حال بریدن درختی در جنگل بود که ماری از سوراخی که دارکوب روی تنه ی درخت ایجاد کرده بود، بیرون جهید و زبانش را بیرون آورد تا او را نیش بزند.

پیر مرد از ترس به عقب پرید و تبر به دست روی زمین افتاد. در حالی که چشم به مار دوخته بود، دست روی زمین می کشید تا سنگی به دست آورد و به سر مار بکوبد که مار به سخن  درآمد و گفت:

- از آتشی که نزدیک بود تو  و خانه ات را به خاکستر تبدیل کند نترسیدی که بازم با تبرت به جان درختان افتادی و پرندگان و حیوانات را خانه خراب می کنی؟

پیر مرد از این که می دید مار به سخن درآمده است، بسیار شگفت زده شد و زبانش به لکنت افتاده و گفت:

- اوه، اوه، اون که یک خواب بیش نبود و تو از کجا خبر دار شدی؟

و سنگی را که به دست آورد بود به طرف مار پرتاب کرد. سنگ درست بالای سر مار رد شد و مار که جان سالم به در برد، از دست پیر مرد بسیار خشمگین شد و با زبان  سینه پیر مرد را نشانه گرفت و سم خود را وارد قلب او کرد و گفت:

- ما مارها هم عادت داریم به دشمن خود یک بار هشدار دهیم و بعد اگر به زنگ خطر ما توجه نکرد آن وقت کارش را تمام کنیم.

پیر مرد در حالی که می گفت آن یک خواب بیش نبود، چشمانش بسته شد و تبر از دستش افتاد.

صبح روز بعد پزشک پس از معاینه اعلام کرد، حدود ساعت سه نیمه شب گذشته، پیر مرد بر اثر سکته قلبی فوت کرده است.

  • ۹۶/۰۶/۰۹
  • مینو شاه محمودی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی